کد مطلب:302709 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266

اهل بیت در آیه ی تطهیر


تاكنون سعی فراوان نموده اند كه آیه ی تطهیر، و آیه ی مباركه ی مودّت به ذوی القربی را از مصادیق مورد عنایت و نظر در نزول آیه منصرف و آنرا بر جمعیتهای دیگر قابل تطبیق و توجیه گردانند.

از بررسی نصوص و كلمات بدست می آید، كه مخالفین مذهب اهل البیت بار سنگین و پر مشقّتی را از وجود آیه ی تطهیر و آیه ی مودّت تحمل نموده كه اینگونه سخت بتكاپو افتاده، و دست تأویل و تعمیم در مفاد آنها را بر خود باز نموده اند.

كمتر كسی است كه از سرگذشت حكام و زمامداران اموی آگاه نبوده باشد، جریانی كه در ارتباط با نفی اهل بیت از دائره ی سنت نبوی صورت پذیرفت، كار را بجائی كشانید، كه روایت حضرت صادق در نقل سنت نبوی مردود، و روایت مروان و پسرش عبدالملك مقبول در نزد محدّثین حجاز و شام گردید!!

پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله مروان پسر حكم بن ابی العاص را لعن و او را از مدینه بیرون گردانید، پسر عاص در آزار و اذیت پیامبر هیچ مضایقه و دریغ نمی نمود، عبدالملك نیز بعنوان خلف این شجره، و به تعبیر مقریزی، ریشه دارترین افراد در كفر، كسی بود كه حجاج را بر مسلمانان مسلط گردانید و به پسرش ولید سفارش نمود تا قدر و قیمت


حجاج را بداند و او را از خود نرنجاند، [1] چنانكه درباره ی او گفته اند كه اگر برای عبدالملك نبوده باشد غیر از مسلط گردانیدن حجاج بر امور مسلمان همین جرم برای او كافی می باشد.

مقریزی در كتاب «النزاع و التخاصم» می نویسد: عبدالملك بن مروان اعرق الناس فی الكفر، لان احد ابویه الحكم بن ابی العاص لعین رسول الله و تریده، والاخر معاویه بن المغیره، و هو الذی جدع انف حمزه و مثل به فیمن مثل، و قد امر رسول الله بقتله فاخرج من دار عثمان. [2] .

یعنی: عبدالملك بن مروان از ریشه دارترین افراد در كفر می باشد، زمانی كه مروان در صلب پدر قرار داشت پیامبر او را لعن فرمود و از مدینه دور گردانید، و همچنین پدر و مادری او، معاویه بن مغیره می باشد، كه پس از شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر بینی آنجناب را بریده و او را مثله نمود، كه بهمین خاطر پیامبر حكم قتل او را صادر فرمود، تا اینكه او را از منزل عثمان بن عفان بیرون آوردند. با چنین اوضاع و احوالی برای سنت پیامبر بسیار دردآور است كه مدافعان و مروجین آن چنین افراد سركش و یاغی بوده باشند!!

تردیدی نیست كه اگر این جماعت زمام امر نشر حدیث و ترویج


دین را بعهده داشته باشند هیچگاه نخواهند گذاشت منقبتی از اهل بیت منتشر گردیده و یا مطعنی در ثلب مخالفین آنها منتشر و یا حدّاقل بلا معارض بوده باشد.

آیه ی مباركه ی تطهیر و لزوم مودّت ذوی القربی از جمله آیاتی می باشند كه در آنها سعی گردیده تا دائره ی آنها را توسعه و تعمیم، و ظهور اهل بیت را با وجود روایات فراوان نادیده انگاشته و یا كم جلوه گردد.

هیچگونه جای بحث و تردید نیست كه چنین شیوه های غیر علمی هرگز نمی تواند تا ابد خود را در انظار موجّه نشان داده، و بشكل اختفاء بعنوان ایده و اعتقاد صحیح شناخته گردد.

در خصوص آیه ی مباركه ی تطهیر و همچنین آیه ی: «موده ذوی القربی» كه طهارت و عظمت اهل بیت پیامبر ثابت گردیده، سعی بسیار نموده و برای توجیه و تأویل آن به اقوال ضعیفه و بدون استناد متمسك گردیده اند.

در آیه ی تطهیر هشت قول را ذكر نموده اند، كه در بررسی و تحقیق از مآخذ این اقوال، جز یك قول نمی تواند وجه تصحیحی داشته باشد.

اما آن هشت قول:

1- مراد از اهل بیت پیامبر، خود آن حضرت می باشد، این قول یكی از دو روایت بخاری در بیان آیه ی «مودّه القربی» می باشد. [3] .


قائل دیگر این قول قاضی عیاض در كتاب شفاء می باشد. [4] .

ضعف این قول بنا بر آنچه را كه مراد قاضی عیاض و دیگران می باشد مشخص می باشد، زیرا این بحث در كیفیت صلوات خود پیامبر مطرح می گردد، كه مراد از آل در قول آن حضرت چه كسانی می توانند بوده باشند؟

قاضی عیاض در توجیه نظریه ی خویش از أنس بن مالك نقل نموده كه آن حضرت فرمود: آل محمد صلی الله علیه و آله «كلّ نفسی».

اگر چنین بوده باشد كه خود قاضی عیاض آنرا نقل می كند مشكل حل است، زیرا این بیان هیچگونه تنافی و ضدیتی با قول به اختصاص اهل بیت در آیه ی تطهیر نمی تواند داشته باشد، بحكم آیه ی مباهله علی بن ابی طالب نفس پیامبر بحساب آمده و سائر اهل بیت او نیز بحكم اولاد، نفس آن حضرت محسوب می گردند، و هیچگونه جای اشكال در آن نمی باشد.

2- مراد از اهل بیت خصوص ازدواج پیامبر بوده باشند، این قول را ابن كثیر از عكرمه كه از خوارج [5] و مقاتل بن سلیمان كه از كذابین و مفتریان سخت در أخذ از یهود و نصاری می باشد [6] ، ذكر نموده است. [7] .


در این زمینه هم مباحث فراوانی انجام گرفته، و در آن به نحوه ی استدلال در سیاق آیات مربوطه سخن گفته شده است، كوتاه سخن اینكه آیه ی تطهیر اگر چه در بین آیات توبیخی ازواج نبی ذكر گردیده اما هیچگونه سنخیتی با آن آیات قبل و بعد از نظر خطاب سیاق نمی تواند داشته باشد.

مضفا بر اینكه راویان این قول از دشمنان علی بن ابی طالب محسوب گردیده و قول آنها از نظر حجیب بر طبق قواعد مندرجه در جرح و تعدیل ساقط می باشد.

3- مراد از اهل بیت خصوص اصحاب كساء می باشند، این قول مورد عنایت و توجه جماعت زیادی از محدثین و علماء می باشد، و در این رابطه روایات صحیح فراوانی در كتب حدیثی وارد گردیده است كه به نمونه های آن اشاره می گردد:

أ- اخرج مسلم فی صحیحه عن عائشه، قالت: خرج النبی صلی الله علیه و آله غداه و علیه مرط مرجل من شعر اسود، فجاء الحسن والحسین فادخلهما معه، ثم جاءت فاطمه فادخلها معه، ثم جاء علی فادخله معه، ثم قال: (انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا) [8] .

ب- اخرج الحاكم عن أم سلمه قالت: فی بیتی نزلت هذه الایه (انما یرید الله...) قالت: فارسل رسول الله الی علی و فاطمه والحسن والحسین فقال: اللهم هؤلاء اهل بیتی و اللهم آل بیتی احق) ثم قال


و هذا حدیث صحیح علی شرط البخاری. [9] .

ج- و اخرج ایضا عن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، قال: لمانظر رسول الله الی الرحمه هابطه، قال: ادعوا لی، ادعوا لی، فقالت صفیه: من یا رسول الله؟

قال: اهل بیتی علیا و فاطمه والحسن والحسین، فجیی ء بهم فألقی علیهم النبی صلی الله علیه و آله كساء، ثم رفع یده، ثم رفع یده، ثم قال: اللهم هؤلاء آلی فصلّ علی محمد و علی آل محمد، و انزل الله عزوجلّ (انما یرید الله...)، قال هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه. [10] .

د- وأخرج ابن حبان فی الصحیح عن واثله بن الاشقع قال: سالت عن علی فی منزله فقبل لی: ذهب یأتی برسول الله، اذ جاء فدخل رسول الله و دخلت فجلس رسول الله علی الفراش وأجلس فاطمه عن یمینه و علیاً عن یساره و حسناً و حسیناً بین یدیه، و قال: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» اللهم هؤلاء اهل بیتی. [11] .

و به همین صورت است روایت قاضی أبو یعلی در مسند با سندی كه تمامی رجال آن صحیح می باشد [12] ، و ترمذی در سنن [13] ،


وأحمد در مسند [14] ، و بغوی در مصابیح السنه [15] ، وابن تیمیه در منهاج السنه تماما بتصحیح این احادیث اعتراف نموده و مورد نزول آیه را اصحاب كساء نقل نموده اند.

4- مراد از اهل بیت مجموع زنان آن حضرت و اصحاب كساء با هم می باشند، این قول را ابن عبدالبر در تمهید ذكر نموده. [16] .

مناقشه در این قول هم ظاهر و روشن است زیرا اولاً: هیچیك از زنان پیامبر برای تثبیت موقعیت خویش به آیه ی تطهیر تمسك و استشهاد ننموده.

ثانیاً: خود ازدواج پیامبر به اقرار صریح و صحیح خویش از داخل بودن در آیه ی تطهیر بدور و بركنار بوده اند همانطوریكه كبار محدثین اهل سنت آورده اند كه أم سلمه پس از نزول آیه عرضه داشت، یا رسول الله آیا منهم داخل در این آیه می باشم؟

حضرت فرمود: لا، انك إلی خیر، او: أنت علی خیر، انك من خیر أزواج النبی. [17] .


یعنی تو در آیه تطهیر داخل نمی باشی، بلكه تو از بهترین همسران نبی محسوب گردیده و عاقبت بخیر خواهی گشت.

5- مراد از اهل بیت خصوص كسانی است كه صدقه بر آنها حرام می باشد، كه آنها شامل بنی هاشم و بنی مطلب و آل علی و آل عباس و آل عقیل و آل جعفر می باشند. [18] .

این قول مختار شافعی و احمد می باشد.

مناقشه این قول نیز كه از طریق اهل لغت و لسان در معنای آل وأهل بیان گردیده و ظاهر می باشد.

اهل لغت «آل» را بمعنای: الادنون من خاصه رجل المعظم [19] ، ذكر نموده اند نه جمیع بستگان او.

یعنی: خواص نزدیكان شخص بزرگ را آل او می گویند.

و این معنی چنانكه ملاحظه می گردد موافق است با آیات كتاب كریم:

أ- (أدخلوا آل فرعون أشدّ العذاب) [20] .

ب- (ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین) [21] .


ج- (إلّا آل لوط نجیناهم بسحر) [22] .

از مجموع این آیات و دیگر شواهد و آثار استفاده می گردد كه آل در این آیات تمامی بستگان این پیامبران نمی تواند بوده باشد.

6- قول ششم این است كه مراد از اهل بیت افراد متقی و پرهیزكار بوده باشند. [23] .

مناقشه ی این قول هم با تضعیفاتی كه خود در این جهت ارائه نموده اند ظاهر و روشن است.

اصل این قول برگرفته ی از این حدیث می باشد كه در آن آمده است: «آل محمد كلّ تقیّ».

بیهقی می گوید: هذا ضعیف لایحل الاحتجاج به، لأن أبا هریره كذّبه یحیی بن معین و ضعفه أحمد و غیره من الحفاظ. [24] .

و قال الحمزاوی الدمشقی فی «البیان والتعریف»: صرح البیهقی فی السنن الكبری وابن حجر و السخاوی بضعفه و عدم الاحتجاج به، [25] انظر: المقاصد، و كشف الخفاء. [26] .


7- مراد از اهل بیت تمامی پیروان آن حضرت تا روز قیامت می باشند.

این قول را بعضی از اتباع شافعی پذیرفته اند [27] .

مناقشه در این قول هم ظاهر است، كه اگر مراد از اهل بیت تمامی پیروان حضرت باشند دیگر كسی نمی ماند كه صدقه و زكات بر او واجب گردیده باشد، زیرا خوردن آن بر همه حرام می گردد، و با این قول دیگر محلی برای احكام این فرع باقی نخواهد ماند.

8- و قول آخر این است كه مراد از اهل بیت تمامی قریش می باشند.

این قول را ابن رفعه در كفاله بیان داشته و سمهودی هم آنرا نقل نموده است. [28] .

مناقشه این قول هم با در نظر گرفتن روایات زیادی كه در طعن بر قریش وارد گردیده ظاهر می باشد، نمی توان به عموم این قول اعتماد نمود، پس لامحاله باید مراد از اهل بیت همان اصحاب كساء بوده باشند نه عموم منسوبین به آن حضرت.



[1] و في وصيته لولده بعد ما اوصي باولاده و اخوته: و انظر الحجاج فاكرمه، فانه هو الذي وطا لكم المنابر، و هو سيفك يا وليد، و يدك علي من ناواك، فلاتسمعن فيه قول احد و انت اليه احوج منه اليك... تاريخ الاسلام وفيات 81- 100: ص 144.

[2] النزاع والتخاصم فيما بين بني اميه و بني هاشم: 56- 57.

[3] صحيح البخاري كتاب المناقب رقم 4397. و فيه: فقال سعيد بن جبير: قربي، محمد صلي الله عليه و سلم... روايت ديگر بخاري كه در همين كتاب مراجعه آمده است: قربي، آل محمد... تفسير سوره شوري رقم 4818.

[4] الشفاء بتعريف حقوق المصطفي 82:2، شعب الايمان للبيهقي 224:2.

[5] سير أعلام النبلا 12:5، رقم 9، الجرح والتعديل 7:7، تهذيب الاسماء واللغات 34:1، حليه الاولياء 326:3.

[6] المجروحين لابن حبان 14:3، ميزان الاعتدال 173:4 رقم 8741، سير أعلام النبلاء 201:7.

[7] تفسير ابن كثير 532:3، فتح القدير 178:4.

[8] صحيح مسلم بشرح النووي 190:15 رقم 6211، المصنّف لابن ابي شيبه 373:6 رقم 32093.

[9] المستدرك 416:2 كتاب التفسير، مسند أحمد 323:6 و 455:7 فضائل الصحابه لاحمد 602:2 رقم 1029، التاريخ الكبير للبخاري 69:2- 70، مشكل الاثار للطحاوي 332:1- 336، اسد الغابه 12:2، سنن الترمذي 663:5- 699.

[10] المستدرك 147:3- 148.

[11] الاحسان بترتيب صحيح ابن حبان 50:9 رقم 6905.

[12] مسند ابويعلي 451:12 رقم 7021.

[13] سنن الترمذي 699:5 رقم 3871.

[14] مسند أحمد 292:6، 296، 298، 304 و... و فضائل الصحابه 588:2 رقم 995.

[15] مصابح السنه للبغوي 183:4 رقم 4796.

[16] جلاء الافهام:119: فتح القدير 280:4، تفسير البيضاوي 382:3.

[17] صحيح مسلم كتاب الفضائل باب فضائل علي بن ابي طالب 176:15 رقم 6178، المعجم الكبير للطبراني 182:5، روح المعاني 22:12، مسند ابي يعلي 313:12 رقم 6888، تفسير ابن كثير 533:2، تفسير الطبري 7:22، شواهد التنزيل 124:2، تفسير الثعالبي 227:3.

[18] المصنّف لعبد الرزاق 52:4 رقم 9643، مسند أحمد 367:4، المعجم الكبير 182:5 رقم 5025.

[19] كساني كه به شخص بزرگ و محترم نزديك مي باشند.

[20] غافر:46.

[21] آل عمران:33.

[22] القمر:34.

[23] المواهب اللدنيه للقسطلاني 517:2، جلاء الافهام لابن الجوزي:120- 125، جواهر العقدين للسمهودي:211.

[24] السنن الكبري 152:2.

[25] البيان والتعريف للحمزاوي 41:1.

[26] المقاصد الحسنه في بيان كثير من الأحاديث المشتهره علي الالسنه:40، كشف الخفاء و مزيل الالباس عما اشتهر من الاحاديث علي السنه الناس 18:1، انظر تخريجه في شرح نخبه الفكر لابن حجر و لملاعلي القاري:135.

[27] جلاء الافهام:120، لوامع الانوار البهيه للسفاريني 51:1.

[28] جواهر العقدين:212.